شیدایی بزم شعر و عکس

شرط یگانه زیستن میان عطش کاکتوس بودن است #زهراسادات قاسمی

شیدایی بزم شعر و عکس

شرط یگانه زیستن میان عطش کاکتوس بودن است #زهراسادات قاسمی

شیدایی بزم شعر و عکس

مدام دلتنگت می شوم
و باز بی تفاوت اینهمه دلتنگی
تقصیر تو است
که همیشه اول سلام میدهی
و میخندی
اما بعد بدون خداحافظی می روی
کدام شیرینی را
در چای سرد چشم هایت حل کنم
تا رد شود این لحظه های تلخ...
تلخی لحظه هایی را که بی هوا میروی
بی هوا دلتنگت میشوم
نگران من نباش
تا وقتی هوادار توام...

زهرا سادات قاسمی

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۰ شهریور ۹۵، ۱۶:۴۱ - روح‌الله حبیبی‌پور
    عالیه
  • ۲۰ شهریور ۹۵، ۱۵:۱۴ - (^_^)abolfazl (^_^)
    +++++
  • ۲۶ مرداد ۹۵، ۱۴:۳۲ - (^_^)hafez (^_^)
    ++++
نویسندگان

۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است



"خدایا ”
این که میگی از رگ گردن نزدیکتری و اینا….
در حد و شعور و درک من نیست…..
لطفا بغلم کن…. .

ﻫﺮ ﺟﺎ ﺩﻟﺖ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻤﯽ ﻣﺤﺘــــﺸﻢ ﺑﺨﻮﺍﻥ
ﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﮕﻮ :ﺟﺎﻥ ..ﺑﮕﻮ ﺣﺴﯿــــــﻦ

#مکه_مکرمه
#تشنه_ام_مثل_حسین_ع
#یعنی_میشه_دوباره_بیام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لذت_عکاسی

  • زهرا سادات قاسمی


در امتداد حنجره ام 

عطسه های دلتنگی لگد میزند 

نهال تنهایی 

جنین پا به ماهی است 

با روحی در شب زندانی 

که برای رهایی 

درد زایمان غربت را 

فریاد میزند ... .

#زهراسادات_قاسمی 

#سپیده

#جنین_پا_به_ماه

#عطسه_های_دلتنگی

#مازندران

#لذت_عکاسی 

#هفت_روز_گذشت 

#خدایا_دستت_رو_از_روی_شونه_های_من_و_دوستانم_برندار 

#قبول_باشه

  • زهرا سادات قاسمی


 آنگاه که نطفه بودنم بسته شد 

و ضربان قلب شروع به دویدن کرد 

و سلول ها در رویای زندگی

 هی تولید نسل میکردند 

و سحرگاهی که طنین صدای گریه ام در هوا پیچید 

و در آغوش گرم مادر آرام گرفت 

تو با من بودی .

.

آنگاه که صداقت در موج موج کلام معصوم کودکی

 میچرخید و می رقصید 

و همه زندگی به باد بادکی نه چندان گران منتهی می شد 

و همه باورها به آب نباتی بی قیمت 

تو با من بودی

وقتی غول های چراغ جادو دیگر ترسی برایم نداشت 

و به پوچی قهرمان های داستان پی بردم 

تو با من بودی .


معماهای زندگی یکی پس از دیگری حل شد 

اما معمای وجود تو بزرگ و بزرگتر 

بگو چگونه ترا برای خود 

بگو چگونه ترا برای دیگران تفسیر کنم


به من بگو تا شوق را از شور 

عشق را از نور 

و ترا از تو پیدا کنم.. 

#زهراسادات_قاسمی


#ماهتون_عسل 

#بازگشت_به_آغوشت_همیشه_شیرین_است

#رمضان_الکریم

#ماه_علی_ع

#گوارای_جونتون_عشقبازی_باخدا

#میشه_التماس_کنم_دعام_کنید؟

#لذت_عکاسی 

#کاشان


  • زهرا سادات قاسمی



انگشتهایم 

عصایی است 

میخکوب شده 

بر صفحه ای از تقویم 

تا شاید دریای زمان را 

شکافی دهد 

به وسعت یک معجزه .

ما دو نیم شده بودیم 

تو آنسوی رود 

من این سو 

و خشکی احساس میان ما 

داستان نجات را رقم نزد ... 


#زهراسادات_قاسمی

#معجزه

#خشکی_احساس

#نجات_با_دستهای_تو

#لذت_عکاسی

  • زهرا سادات قاسمی


سکوت معلق مانده در نگاهت را 

دانه دانه به نخ کشیدم 

و تمام زندگیم 

نخ کش شد ...


من منتظر بودم

منتظر جزر و مد صدایت 

و هوای شرجی چشم های من 

گواه حرف هائیست است 

که در کنار نیمکت احساس 

جا گذاشتی 


و من ناباورانه 

به ردپاهایی نگاه می کردم 

که اندازه کفش های تو نبود ...


#زهراسادات_ قاسمی

لذت عکاسی کم از شعر نوشتن نیست 
  • زهرا سادات قاسمی


تو این شهر بی خاطره
کجاها قدم میزنی 
میخوام رد شم از این روزا
ازین روزای بارونی 

زنا زود زمین میخورن
زمانی که تنها میشن
تو تقسیم این زندگی
نه جمع و نه منها میشن

جلو چشممی این روزا
تو رفتی که یادت بره
چه بد که باید هی بگم 
که یادم ز یادت نره

میخوامت نمیخوای منو
تو تنهائیام دیدمت
دارم غصه میشم برات
ازین که دوست دارمت

یه لبخند داره لبام
به تلخیه یک  خاطره
تو رفتی که من گم بشم
تو این شهر پر فاصله

قدم میزنم تو هوات
که دنیام همه  رنگ شه
به گستردگیه دله 
نمیشه که دل تنگ شه

دارم رویاتو میبافم 
دلت تنگ میشه برام
توی عصر یک روز سرد 
در آغوشمی و 
تمام ....

زهراسادات قاسمی
ترانه
  • زهرا سادات قاسمی