من از دوزخ آمده ام
من کوچکتر از همه ادمهایی بودم
که مختصری از خداحافظی را
دست تکان میدادند
مراقبم باش
تا غرق نشوم
از کفِ دست های تو
قطره قطره
زمان دارد می چکد ... #زهراسادات_قاسمی
من از دوزخ آمده ام
من کوچکتر از همه ادمهایی بودم
که مختصری از خداحافظی را
دست تکان میدادند
مراقبم باش
تا غرق نشوم
از کفِ دست های تو
قطره قطره
زمان دارد می چکد ... #زهراسادات_قاسمی
..
دستهای پدر
تکه تکه اندوه بود
که در عطش خشکسالی
برای زنده ماندن ما
زمین را شخم میزد
و کفش هایش
چکمه های چل تیکه ای
که رویای سبز شالیزارها را
دست خوش فلسفه گرسنگی میکرد
او به هیاهوی باد دل بسته بود
و در غروب غریب باغ
به غربت آدمی
می گریست ... #زهراسادات_قاسمی
#دستها_حرف_میزنند
#چکمه_های_چل_تیکه
#فلسفه_گرسنگی
#میبینمت_میبینیم؟
#لذت_عکاسی
..
سال
با چهار فصل کامل نمیشود
فصلی جا مانده
فصلی که روزهایش عاشق تاریکی تازیان خورده شب های تیره
و شب هایش سرشار از شوق ستاره های دنباله دار امید
که در پی روز میدوند ... فصلی که در آن اعداد به کار نمی آید
تو دستهای مرا میگیری
و به ضیافت رقص های سرمستی دعوت می کنی
شب ها و روزهای یلدایی ما
به جای یک دقیقه
یک فصل کامل دارد
مرا در فصل " مستان"
به آغوش گرمت میهمان کن
#زهراسادات_قاسمی
#فصل_مستان
#یلداتون_مبارک
#لذت_عکاسی
#تذهیب
#نیستی_که_بریزمت_روی_عمیق_ترین_زخمم
#تابلو_آهوان_زمان_اجرا_حدود_چهارماه
#سال_با_چهار_فصل_کامل_نمیشود❤
مهتاب
شمع شب را هی فوت میکند
تا خاموش شود
اما مادر
مدام ذکر می گوید
و ستارگان بی نوری که لحاف شب می بافند
را قسم می دهد
که روز نیاید
مادر
درد هایش را
میان چادر می پیچد
فقط من
فقط من دیدم
این آئینه چگونه ترک برداشت ....
زهراسادات_قاسمی
یا امام حسن مجتبی ع
یا جدا
۷صفر سالروز شهادتش تسلیت
جمع روی و موی او آه ای عجب غوغاشده
آفتاب و سایه با هم درشب یلدا شده
این جلالش عالمی را در هیاهو می کشد
کربلای او نگینی بر سر دنیا شده
هرکه میبیند تورا هرگز نبیند خویش را
این ندیدن ها که همچون ذره ناپیدا شده
دل تویی دلکش تویی دلداده و دلسوز تو
بی وفا من بی خبر من زین دل شیدا شده
شمع را خاموش کرد و جمع هم خاموش شد
گفت عمر ما همین یک امشب و فردا شده
قاسم و اکبر به خون اینجا حنا بگذاشتند
حجله گاه شیرمردانش همین صحراشده
این کویر پر عطش سجاده خون می شود
بهترین راز و نیاز ِ بنده و مولا شده
در مسیر عشق جانان جان خود کردی فدا
پادشاه عشق بازان زاده زهرا شده
جان به قربان تو ای ذبح العظیم کربلا
در طریقت عشق هم بی واژه و یکتاشده
نیست روزی مثل روز تو شهید سر جدا
تا بگریم در غمت، هر روز عاشورا شده
#زهراسادات_قاسمی
صبح از پنجره دمیده است
دلم میخواهد
هووورت بکشم
هوای گرم بخاری را
دیشب تا صبح سرمای نبودنت
رویاهایم را به سر سره بازی گرفت
شاید از سقوطی سخت جان به در برده باشم
ولی زخم نبودنت
گریه هایم را خش دار کرده است
#زهراسادات_قاسمی