سکوت معلق مانده در نگاه
يكشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۱۰ ب.ظ
سکوت معلق مانده در نگاهت را
دانه دانه به نخ کشیدم
و تمام زندگیم
نخ کش شد ...
من منتظر بودم
منتظر جزر و مد صدایت
و هوای شرجی چشم های من
گواه حرف هائیست است
که در کنار نیمکت احساس
جا گذاشتی
و من ناباورانه
به ردپاهایی نگاه می کردم
که اندازه کفش های تو نبود ...
#زهراسادات_ قاسمی
لذت عکاسی کم از شعر نوشتن نیست
- ۹۵/۰۳/۰۹
آدمایی که تند تند راه می رن حتما یه جایی، کسی رو دارن که منتظرشونه، اونایی که یه گوشه ایستادن، قطعا منتظر کسی هستن که نفس نفس داره میاد ...
اما آدمایی که سرشون پایینه و آروم و تنها قدم می زنن، حتما دارن به کسی که نیست فکر می کنن.
بنظرم، لذتی که در "انتظارِ محال" هست، در "وصال" نیست.
واسه همین میگم؛
بعضی آدما رو باید، یکبار دید و یک عمر.. بهشون فکر کرد