در امتداد حنجره ام
عطسه های دلتنگی لگد میزند
نهال تنهایی
جنین پا به ماهی است
با روحی در شب زندانی
که برای رهایی
درد زایمان غربت را
فریاد میزند ... .
#زهراسادات_قاسمی
#سپیده
#جنین_پا_به_ماه
#عطسه_های_دلتنگی
#مازندران
#لذت_عکاسی
#هفت_روز_گذشت
#خدایا_دستت_رو_از_روی_شونه_های_من_و_دوستانم_برندار
#قبول_باشه
آنگاه که نطفه بودنم بسته شد
و ضربان قلب شروع به دویدن کرد
و سلول ها در رویای زندگی
هی تولید نسل میکردند
و سحرگاهی که طنین صدای گریه ام در هوا پیچید
و در آغوش گرم مادر آرام گرفت
تو با من بودی .
.
آنگاه که صداقت در موج موج کلام معصوم کودکی
میچرخید و می رقصید
و همه زندگی به باد بادکی نه چندان گران منتهی می شد
و همه باورها به آب نباتی بی قیمت
تو با من بودی
.
وقتی غول های چراغ جادو دیگر ترسی برایم نداشت
و به پوچی قهرمان های داستان پی بردم
تو با من بودی .
معماهای زندگی یکی پس از دیگری حل شد
اما معمای وجود تو بزرگ و بزرگتر
بگو چگونه ترا برای خود
بگو چگونه ترا برای دیگران تفسیر کنم
به من بگو تا شوق را از شور
عشق را از نور
و ترا از تو پیدا کنم..
#زهراسادات_قاسمی
#ماهتون_عسل
#بازگشت_به_آغوشت_همیشه_شیرین_است
#رمضان_الکریم
#ماه_علی_ع
#گوارای_جونتون_عشقبازی_باخدا
#میشه_التماس_کنم_دعام_کنید؟
#لذت_عکاسی
#کاشان
سکوت معلق مانده در نگاهت را
دانه دانه به نخ کشیدم
و تمام زندگیم
نخ کش شد ...
من منتظر بودم
منتظر جزر و مد صدایت
و هوای شرجی چشم های من
گواه حرف هائیست است
که در کنار نیمکت احساس
جا گذاشتی
و من ناباورانه
به ردپاهایی نگاه می کردم
که اندازه کفش های تو نبود ...
#زهراسادات_ قاسمی