شیدایی بزم شعر و عکس

شرط یگانه زیستن میان عطش کاکتوس بودن است #زهراسادات قاسمی

شیدایی بزم شعر و عکس

شرط یگانه زیستن میان عطش کاکتوس بودن است #زهراسادات قاسمی

شیدایی بزم شعر و عکس

مدام دلتنگت می شوم
و باز بی تفاوت اینهمه دلتنگی
تقصیر تو است
که همیشه اول سلام میدهی
و میخندی
اما بعد بدون خداحافظی می روی
کدام شیرینی را
در چای سرد چشم هایت حل کنم
تا رد شود این لحظه های تلخ...
تلخی لحظه هایی را که بی هوا میروی
بی هوا دلتنگت میشوم
نگران من نباش
تا وقتی هوادار توام...

زهرا سادات قاسمی

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۰ شهریور ۹۵، ۱۶:۴۱ - روح‌الله حبیبی‌پور
    عالیه
  • ۲۰ شهریور ۹۵، ۱۵:۱۴ - (^_^)abolfazl (^_^)
    +++++
  • ۲۶ مرداد ۹۵، ۱۴:۳۲ - (^_^)hafez (^_^)
    ++++
نویسندگان

۶۵ مطلب توسط «زهرا سادات قاسمی» ثبت شده است


 آنگاه که نطفه بودنم بسته شد 

و ضربان قلب شروع به دویدن کرد 

و سلول ها در رویای زندگی

 هی تولید نسل میکردند 

و سحرگاهی که طنین صدای گریه ام در هوا پیچید 

و در آغوش گرم مادر آرام گرفت 

تو با من بودی .

.

آنگاه که صداقت در موج موج کلام معصوم کودکی

 میچرخید و می رقصید 

و همه زندگی به باد بادکی نه چندان گران منتهی می شد 

و همه باورها به آب نباتی بی قیمت 

تو با من بودی

وقتی غول های چراغ جادو دیگر ترسی برایم نداشت 

و به پوچی قهرمان های داستان پی بردم 

تو با من بودی .


معماهای زندگی یکی پس از دیگری حل شد 

اما معمای وجود تو بزرگ و بزرگتر 

بگو چگونه ترا برای خود 

بگو چگونه ترا برای دیگران تفسیر کنم


به من بگو تا شوق را از شور 

عشق را از نور 

و ترا از تو پیدا کنم.. 

#زهراسادات_قاسمی


#ماهتون_عسل 

#بازگشت_به_آغوشت_همیشه_شیرین_است

#رمضان_الکریم

#ماه_علی_ع

#گوارای_جونتون_عشقبازی_باخدا

#میشه_التماس_کنم_دعام_کنید؟

#لذت_عکاسی 

#کاشان


  • زهرا سادات قاسمی



انگشتهایم 

عصایی است 

میخکوب شده 

بر صفحه ای از تقویم 

تا شاید دریای زمان را 

شکافی دهد 

به وسعت یک معجزه .

ما دو نیم شده بودیم 

تو آنسوی رود 

من این سو 

و خشکی احساس میان ما 

داستان نجات را رقم نزد ... 


#زهراسادات_قاسمی

#معجزه

#خشکی_احساس

#نجات_با_دستهای_تو

#لذت_عکاسی

  • زهرا سادات قاسمی


سکوت معلق مانده در نگاهت را 

دانه دانه به نخ کشیدم 

و تمام زندگیم 

نخ کش شد ...


من منتظر بودم

منتظر جزر و مد صدایت 

و هوای شرجی چشم های من 

گواه حرف هائیست است 

که در کنار نیمکت احساس 

جا گذاشتی 


و من ناباورانه 

به ردپاهایی نگاه می کردم 

که اندازه کفش های تو نبود ...


#زهراسادات_ قاسمی

لذت عکاسی کم از شعر نوشتن نیست 
  • زهرا سادات قاسمی


تو این شهر بی خاطره
کجاها قدم میزنی 
میخوام رد شم از این روزا
ازین روزای بارونی 

زنا زود زمین میخورن
زمانی که تنها میشن
تو تقسیم این زندگی
نه جمع و نه منها میشن

جلو چشممی این روزا
تو رفتی که یادت بره
چه بد که باید هی بگم 
که یادم ز یادت نره

میخوامت نمیخوای منو
تو تنهائیام دیدمت
دارم غصه میشم برات
ازین که دوست دارمت

یه لبخند داره لبام
به تلخیه یک  خاطره
تو رفتی که من گم بشم
تو این شهر پر فاصله

قدم میزنم تو هوات
که دنیام همه  رنگ شه
به گستردگیه دله 
نمیشه که دل تنگ شه

دارم رویاتو میبافم 
دلت تنگ میشه برام
توی عصر یک روز سرد 
در آغوشمی و 
تمام ....

زهراسادات قاسمی
ترانه
  • زهرا سادات قاسمی




من زنی هستم 

نشسته بر ویچلر 

با کفش هایی به رنگ قرمز 

و پاشنه هایی بلند 

که صدای تق تق آن 

تمام راه های نرفته را

برگشته است ...


#زهراسادات_قاسمی

  • زهرا سادات قاسمی

چقدر لاغر شده است

تنهایی

از وقتی که تو 

دستهای فقیرت را

برایش رو کردی ...


#زهراسادات_قاسمی


  • زهرا سادات قاسمی


ﭼﻨﺎﻥ ﺯﻧــﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺳﺨﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﻢ که ﮔـﻮیی ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ  در این خانه بمانیم 

ﮐـﺎﺵ ﯾــﺎﺩ ﺑﮕﯿـﺮﯾـــﻢ، ﺭﻫـﺎ ﮐﻨﯿــﻢ 

ﮔـﺎﻫﯽ ﺑـﺎﯾـــﺪ ﺭﻓﺖ، 

ﺩﻝ را اسیر ﺳﺎﺣـﻞ کردن خطاست

ﺑﺎﯾﺪ دل به دریا ﺯﺩ

ﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫـﺎﯾﻤﺎﻥ ﯾﮏ ﺭﺳﯿــﺪﻥ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭیم

ﺯﻧــــﺪﮔﯽ ﮐــﻮﺗــﺎﻩتر از آن است که فکر صدف های ساحل مارا به خود مشغول کند 

ﺷﺎﯾﺪ، فرصت زیادی نمانده باشد 

 تا ﻋﮑﺴﯽ ﺷﻮیم ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻃﺎﻗﭽﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮔﺮﺩﮔﯿﺮﯼ ماﻥ ﮐﻨﻨﺪ

اصلا گاهی باید نرسید

اصلا قرار نیست به همه آرزوها رسید

گاهی نرسیدن، نداشتن، تو را عاشق تر میکند

 و مفهوم زندگی چیزی جز “عشق” نیست !!!

عشق شاید همین دو کلمه باشد ..

دوستت دارم 

و این کوتاه ترین جمله است

 برای رسیدن به تو

در اوج نرسیدن 


#زهراسادات_قاسمی 


  • زهرا سادات قاسمی

♡ داتا میدونی عشق های یه طرفه بوی چی میدن ؟

♤  نه... مگه بو میدن؟ 

♡ آره ... بوی گوگرد میدن.. 

به همون اندازه تیز 

به همون اندازه بُرَنده 

و به همون اندازه بد بو..


#زهراسادات_قاسمی

#عطش_های_یک_کاکتوس

#گوگرد

#داتا

#ماه_صنم

#دیالوگ


  • زهرا سادات قاسمی


اثر انگشت های تو 

بر تنم باقی است 

و این جنایت، آشکار خواهد شد

 

تو رگ هایم را از من دزدیدی  

و این سر نخی است 

از یک پیشگوئی غریب 

که قریب الوقوع در حال اتفاق است 


تو می روی 

و این تنها راز  فالگیر پیر بود 

که باور نکردم.. 


#زهراسادات_قاسمی

  • زهرا سادات قاسمی



♤ ماه صنم

♡  جانم ………… 

♤ میدونستی قشنگ میگی "جانم" ؟

♡ اره ، از برق چشات معلومه


♤ ماه صنم

 ♡ بله

 ♤ اگه یه بار به یکی گفتی "جانم "دیگه هرگز نگو "بله "

درست مثل این میمونه که دستهاتو باز کنی برای بغل کردنش 

و تا بهت نزدیک شد 

کیفت و برداری و بری .... 


#زهراسادات_قاسمی

#عطش_های_یک_کاکتوس


پ.ن

♡ ماه صنم : اسم فارسی عربی به معنای دلبر و معشوقی که چون ماه و طلا با ارزش است ♤ داتا : اسم یکی از  شاهان باستانی در دوران کورش کبیر 

پ.ن۲

ازین به بعد گه گاه با صدای بلند سکوت میکنم 

و مکالمات شخصیت هایی با نامهای داتا و ماه صنم رو که با من زندگی میکنند رو بیشتر باهاتون در میون میگذارم تو قالب دیالوگ هایی با عنوان عطش های یک کاکتوس 

منتظر خوندن نظرات دوستان هستم ..

  • زهرا سادات قاسمی